از فضای مجازی و همه آدم هایش دل کنده ام. آدم های مجازی به واسطه احساس نزدیکی ای که با آن ها می کنی، همیشه حرف هایشان محکم تر و پررنگ تر در ذهنت نقش می بندد اما تمرین کردم دقتم را در مواجهه با کتاب بیشتر کنم تا این مسئله رفع شود. که همین تنها نخ باقی مانده که من را وصل می کرد هم پاره شود. آدم تنها بهتر است تنهایی اش را یک جور درستی سر و سامان بدهد تا در زندگی واقعی با آدم هایی که شبیه به او تنها بوده اند وقت بگذراند. این روند را ترجیح می دهم. نه اینکه نباشم. هستم. اما تحت تاثیر قرار نمی گیرم. تخیل نمیکنم. توهم نمی زنم. چسبیده ام به تنهایی ام. و به زندگی واقعی در آینده و به آدم های واقعی آینده امید بسته ام.
احساس سعادت میکنم.
چی از این برای آدمی مثل من در این قرن و تکنولوژی که از بچگی سرش توی زندگی مجازی این و آن بوده و بیست سال به همین خاطر کلی چیز از دست داده بهتر.
درباره این سایت